اصرار براي حموم و اب بازي
امروز بابايي رفته بود حموم ، جديدا هركي بره جايي و درشو ببنده وايميسي دم در و انقدر در ميزني تا درو باز كنن، البته حموم رو خيلي بيشتر اصرار ميكني ، ايندفعه هم با كلي شيطنتن و شيرين بازي بابا رو راضي كردي تا ببرت حموم و اما بقيه داستان به روايت تصوير،،،،،،،،،،
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی