تولد مامانی عزیز
مامانی عید سعید قربان بدنیا اومده و به این خاطر اسم مامانی تو شناسنامه حجیه است یعنی کسی که به حج رفته . به پیشنهاد بابا علی برای مامانی تولد گرفتیم البته بدون اینکه مامانی بدونه. من زنگ زدم و گفتم کوروش مریضه زود بیا ببریم دکتر . خاله هام رفتن کادوها رو خریدن و حسابی خوش گذشت و البته ظرف میوه ها و کیک تولد توسط جنابعالی چنذ باری چپه شد
مامانی وقتی اومد تو خونه میگفت زود حاضر شو بریم ولی با اومدن بابا علی و کیک تولد فهمید همه چیز نقشه بوده. ولی اخر شب پشیمون شدم که چرا اینجوری مامانی رو حول کردم . چون به هوای اینکه زود میریم سوار ماشین میشیم مامانی در ماشینشو قفل نکرده بود و یک دزد لاکردار رفته بود ماشینو برداشته بود و برده بود یک کوچه بالاتر البته فقط خذا رو شکر فقظ موبایلو برده و ماشینو ول کرده . طفلک مامانی خیلی ترسید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی